نقش الگوی والدین وضرورت تربیت
نقش الگوی والدین
کودک مدل رفتار خود را از نمونه افرادی انتخاب خواهد کرد که در محیط زندگی او در دور و بر او بسر می برند و او در این انتخاب فقط تحت تاثیر تقلید خویش است . عقل و خرد او بمیزان کافی رشد نکرده اند تا او بتواند آنها را مورد سنجش و ارزیابی قرار دهد و بهترین را برگزیند .در ضمن باید تعلیمات و آگاهی های او هم بدرجه ای نیست که بتواند به گزینش ملاک ومعیاری اقدام نماید.
کودکی با چنین وضع عقلانی و باچنین درجه از آگاهی در برابر نقش های متعدد اخلاقی ، فرهنگی ، اقتصادی ، مهر وعاطفه و رفتار وکردار والدین قرار می گیرد و می خواهد شیوه زندگی خود ر از آنان بیاموزد و براساس نیک وبد رفاترشان گام بردارد وبه پیش رود .طبیعی است که همه آنچه را که کودک می بیند برای او درس و مدل است و والدین از نخسنین و مهمترین مدل های مورد تقلید کودک می شوند.
صفات اجتماعی کودک از آنجا کسب می شود واز طریق همبستگی ها ، انس ها ، درگیری های والدین در می یابد ک چگونه باشد و این سعادتی و یا در مورادی مرضی است که دامنگیر همه کودکان از خانواده های فقیر وثروتمند خواهد شد . کانون خانواده ازاین دید کانون بسیار مجهزی است یادگیری ها در آن دوره از هرگونهه پیچیدگی و به گونه ای بسیار ساده وطبیعی هستند و کودک نمی تواند از تاثیریپذیری های خانواده دور وبرکنار بماند.
فرزند درخانواده :فرزند موجودی زنده ودرحال رشد است و نمی تواند بطور مستقل به زندگی ادامه داده وبه رفع نیازهایش بپردازد . خداوند پیش از ولادت محبتش را در دل پدر ومادر افکنده وآنها را چون دو خدمتگزار راستین به حمایت و نگهبانی او واداشته است
فرمان اسلام این است که کودک تحت حمایست و سرپرستی والدین زندگی کرده و به رشد وارتقایش ادامه دهد. پدران ومادران تا21 سالگی وظیفه مراقبت دائم از فرزندان و حمایت از رشد وتکامل او رادرند . ولی در طول این مدت نسبتاً طولانی تکیه به 7 سال اول بیشتر است از آن بابت که در این مرحله از مهمترین دوران زندگی کودک و از مراحل شکل پذیری و تکون شخصیت است . البته این دوره نیز به مراحل ریزتری تقسیم می شود و در مرحله نوعی گیری خاص وظیفه است .
اهمیت دوران کودکی:
گفتیم که دوران کودکی دوران شکل پذیری و تکون شخصیت است .پایه هایی که دراین مرحله از زندگی برای کودک گذارده میشودمیتواند .بنایی از انسانیت و اخلاق بسازد که تا ثریا کج می رود و یا هم چنان راست و استوار کودک را به سر منزل مقصود می رساند.
ریشه بسیاری از عمال خیر و یا شقاوت آمیز فرد مربوط به دوران کودکی و ناشی از بدآموزی ها،سهل انگاری ها و موضعگیری های غلط والدین است .مشاجرات و ناسازگاری والدین در این مرحله ، درگیری و اختلافات و بدروفتاری ها ،جدائی های آنان برای کودک د آموز است
سالهای اولیه زندگی ، اطلاعات ومعلومات کودک در این دوره ، همانند بذرهائی هستند که در ذهن کودک کاشته شده و بعدها بصورت نهال در آمده و رشد می کند و میوه و ثمره ای تلخ یا شیرین از خود برجای می گذارد واین ها
همه در شکل گیری زندگی طفل و تعیین سرنوشت او موثر است .
سالهای اولیه زندگی مهمترین دوره مرحله برای پرورش استعداد شرافت و یا یزهکاری است . تمام صفات و عاداتی که در این مرحله اخذ می شود همانهائی هستند که در بزرگسالی کودک است به ویژه در آنچه که به عواطف از او مربوط است .
ضرورت تربیت
کودک خود از همان روزهای اول زندگی از راه نگاه کردن ، شنیدن ، لمس کردن بسیاری از مسائل مورد نیاز رامی آموزد ویا از افراد تقلید می کند . خود در این رابطه ب جنب وجوش می افتد ، عمل می کند ، می گردد ، پس می دهد، ولی این امور برای سازندگی و جهت دهی او کافی نیستند . کودک باید تحت هدایت و ارشاد ، آموزش و جهت دهی والدین او کافی باشد زیرا که تربیت امری هدفدار و اندیشیده است
توجه به تربیت کودک باید در خرد سالی باشد زیرا در این دوره کودک بیش از دیگر دوره ها به محرکهای طبیعی و فرصت لازم برای یادگیری و کاوش و بازی نیاز دارد ، اولاً بداند که چگونه خودرا با دیگران هماهنگ سازد و ثانیاً آگاه باشد به چه طریق میتواند با مشکلات رویرو شده و آنها را حل نماید.
این توجه در تربیت ضروری است از آن جهت که اولاً اساس رفتار در دوران کودکی نهاده می شود و ثانیاً در بزرگسالی مواجه با دشورای ها و مشکلاتی در این راه نخواهد بود . لقمان حکیم در این رابطه می گوید : اگر در خردسالی ادب بیاموری در بزرگسالی از آن بهرمند خواهی شد.
در این دوره میزان آموزش ها باید به حدی باشد که برای کودک خستگی وسرخوردگی پدید نیاورد و بر رنج فکری اونیفزاید . ولی بصورت مستمر ، در قالب داستانها ،بازی ها ومعاشرت ها باشد و این خود شیوه ای است با ارزش بدون اینکه سبب رنج و خستگی شود.
درسنین اولیه آموزشهای اخلاقی وایجاد عادات مناسب اخلاقی فوق العاده موثر است .طفل باید در فضائی رشد کند که اولاً برمهرگرمی استوارر باشد ثانیاً شرایط استعدادی و روانی و عاطفی کودک در آن محفوظ ومورد نظر باشد . در کل فراموش نکنیم که پستی ها ، رذالت ها ، شرافت ها و کرامت ها از خانواده منشاء می گیرد و این امر در سنین اولیه رشد و زندگی کودک بسیار موثر است
رفتار والدین و اطرافیان در مورادی می تواند برای آنان بد آموزی داشته باشد .
سرمشق های بد وفاسد خانواده ، مسمومیت جو عاطفی خانواده برای کودکان ارزان تمام نخواهد شد و زمینه رابرای انحراف وتبهکاری واتخاذ موضع ضد اجتماعی فراهم خواهد کرد . تار و پود وجود کودک پر از امر ونهی ، ملاطفت ها ، دیده ها ، شنیده ها و کلاً یافته هاست . بدین سان اگر کودکی سراز جرم و دادگاه درآورده به زحمت میتوان منشاء جرمی غیر از خانواده برای معین کرد. حتی اگر کودکی در محیط خارج خانواده بدآموزی هائی داشته باشد که به بزهکاری وانحراف منجر شود باازهم خانواده راباید مقصر دانست از آن بابت که سهل انگاری و مسامح والدین در امر مراقبت کودک سبب این لغزش شده است .
اهمیت تجارب اولیه
تحقیقات روانپزشکان ، جامعه شناسان جنائی و روانشناسان تربیتی نشان می دهد که تجارب دوران طفولیت در پیشامده ی ناگواره افراد در طول مدت عمر موثر است این تجارب در شخصیت او در بزرگ سالی نمود پیدا می کند .بسیاری از جنایتکاران و منحرفان کسانی هستند که تجربه تلخی از زندگی خود در مراحل اولیه عمر و بخصوص در 6سا اول زندگی داشته اند .
فروید روانکاو معروف در مطالعات خود به این نتیجه رسیده است که سازنده انسان تجارب دوران کودکیی اوست وهوسهای این دوران حیات بزرگسالی را تحت تاثیر قرار می دهد . تحقیقات دیگران نشان داده است غالب تصادفات وصدماتی که برای افراد پدید می آید و امنیت و کفایت شخصی افراد را در مخاطره می اندازد مربوط به تجارب دوران کودکی است و بالاخره اغلب افراد غیر عادی در دوران کودکی خود در رابطه با خانواده مساله ای داشته اند.آری سالهای اولیه زندگی ازاین بابت هم مهم است و تکامل شخصیتی و سازمانی افراد نمی تواند از دوران کودکی او جدا باشد .مشکلات زندگی و مسائل آن در مراحل مختلف حیات انعکاسی از تضادها وتجربه های تلخ وکشمکش هایو تضاده ی سنین اولیه است و فروغ یا تاریکی حیات اغلب به این مرحله مربوط می شود
منبع:
کودک وخانواده های نابسامان ، چاب
هفتم ،1386، انتشارات انجمن اولیا و مربیان ، دکتر علی قائمی