فضایل علی علیه السلام از دوران بعثت تا هجرت رسول صلی الله علیه و آله

1- حدیث یوم الدار:

ابن هشام این روایت مشهور را از سیره ابن اسحاق حذف کرده و در کتاب خود نیاورده است . (11) خلاصه روایت که در متون دیگر از جمله طبری و ابن اثیر، از ابن اسحاق نقل شده، چنین است: بعد از نزول آیه مبارکه «و انذر عشیرتک الاقربین » ، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، علی علیه السلام را که در آن زمان 15 سال بیشتر نداشت، خواست و به او گفت که طعامی آماده سازد و عموم خویشاوندان را که شامل همه فرزندان عبدالمطلب ، یعنی عموها و عموزاده ها و عمه زاده های پیامبر بودند، دعوت کند . تعداد آنان از چهل نفر تجاوز نمی کرد چون برای بار سوم آنها را جمع کرد و غذا صرف شد، پیامبر صلی الله علیه و آله در جمع آنها سخن گفت و فرمود: هیچ کس از برای کسان خود، چیزی بهتر از آنچه من برای شما آورده ام، نیاورده است . من خیر دنیا و آخرت را برای شما آورده ام . خدایم به من فرمان داده که شما را به سوی او بخوانم . کدام یک از شما یاور و پشتیبان من خواهد بود تا برادر و وصی و جانشین من در میان شما باشد . سکوت بر مجلس حاکم شد و هیچ کس جواب مثبت نداد . تنها علی علیه السلام که از همه کوچکتر بود، از جای برخاست و پشتیبانی خود را اعلام کرد; و چون پیامبر سه بار این سخن را فرمود و هر سه بار علی علیه السلام برخاست، دست بر گردن او گذاشت و فرمود: این برادر من، وصی من و خلیفه من در میان شماست; سخن او را بشنوید و فرمان او را ببرید . (12)

ذکر این حدیث، بیانگر فضیلتی دیگر برای علی علیه السلام است که از همان ابتدای بعثت، آمادگی خود را برای هرگونه فداکاری در راه حمایت از رسول خدا اعلام می کند .

2- ماجرای لیلة المبیت

ابن هشام در ابتدای خبر هجرت، به این مطلب اشاره دارد که همه اصحاب، هجرت کردند و هرکس ماند، گرفتار حبس یا فتنه شد; مگر علی بن ابی طالب و ابوبکر . (13) سپس ماجرای خوابیدن حضرت علی علیه السلام را در رختخواب رسول خدا صلی الله علیه و آله در شب هجرت ایشان به مدینه و پوشیدن جامه سبز خضری - که به دستور پیامبر برای محفوظ ماندن علی علیه السلام از آسیب دشمنان بود - را آورده است . سپس، از هجوم کفار قریش در صبحگاه به بستر پیامبر صلی الله علیه و آله و دیدن علی به جای ایشان، سخن گفته است . (14)

طبری در کتابش، ماجرای خوابیدن علی علیه السلام در بستر پیامبر صلی الله علیه و آله را بطور مشروح ذکر کرده است . (15) ابن اثیر نیز، ضمن ذکر ماجرای لیلة المبیت، در خاتمه افزوده که کفار قریش، هنگامی که علی را به جای پیامبر صلی الله علیه و آله در بستر یافتند، او را زدند و به سوی مسجد الحرام بردند و ساعتی او را نگه داشتند، سپس رهایش کردند . (16)

هرچند هر سه مورخ مسلمان از تحلیل این واقعه و بیان فداکاری حضرت علی علیه السلام در آن شب سرباز زده اند، اما ذکر کامل این روایت در سه منبع مورد استناد تحقیق، اهمیت اقدام علی علیه السلام در شب هجرت را به عنوان یکی از فضایل خاص برای آن حضرت تصریح می کند . در امالی مفید از امام چهارم علیه السلام روایت شده که آیه: «و من الناس من یشری نفسه ابتغاء مرضات الله و الله رؤف بالعباد» ، (17) در شان علی علیه السلام در ماجرای لیلة المبیت نازل شده است . (18)

3- انجام وظیفه حضرت علی علیه السلام در مکه قبل از هجرت:

از دیگر فضایل حضرت علی علیه السلام پس از هجرت پیامبر صلی الله علیه و آله به مدینه، ادای امانتها به صاحبانشان در مکه بود که رسول خدا این وظیفه خطیر را به آن حضرت واگذار کرد . (19) ابن هشام پس از ذکر این مساله چنین آورده است که علی بن ابی طالب سه شبانه روز در مکه ماند و پس از ادای امانتها به رسول خدا صلی الله علیه و آله ملحق و همراه او بر کلثوم بن هدم وارد شد . (20) وی بیش از این مطلبی نیاورده و به همسفران علی علیه السلام در این سفر اشاره ای نکرده است .

طبری و ابن اثیر نیز دستور پیامبر صلی الله علیه و آله را برای بازگرداندن امانتهای مردم آورده اند (21); اما مانند ابن هشام از سایر افرادی که همسفر علی علیه السلام در هجرت به مدینه بودند، نام نبرده اند; در حالی که روایت شده، یکی از دلایل توقف پیامبر صلی الله علیه و آله در محله قبا، ورود علی علیه السلام و آوردن فرزند رسول خدا همراه خود بوده است . آن حضرت، زمانی که مشغول باز گرداندن امانتهای مردم از سوی رسول صلی الله علیه و آله خدا بود، نامه ای از ایشان دریافت کرد که به همراه فواطم (فاطمه علیها السلام ، فاطمه بنت اسد - مادر آن حضرت - و فاطمه دختر زبیربن عبدالمطلب)، ام ایمن و فرزندش ایمن و جمعی از ضعفای مکه به مدینه هجرت کند . (22) سپردن اهل بیت به علی علیه السلام، نشان دهنده اعتماد و اطمینان کامل پیامبر صلی الله علیه و آله به حضرت و آگاهی از انجام ماموریت توسط ایشان است که متاسفانه ابن هشام، طبری و ابن اثیر از ثبت آن دریغ ورزیده اند; اما ابن اثیر در ادامه ماجرای هجرت علی علیه السلام به مدینه آورده است: علی بن ابی طالب چون به مدینه رسید، هر دو پای وی شکافته شده بود . پیامبر صلی الله علیه و آله علی را خواست و چون به او گفتند نمی تواند راه برود، به نزد وی آمد، او را در آغوش فشرد و از روی مهربانی بر وی گریست و چون پاهای متورمش را دید، از آب دهان خود بر پاهای علی علیه السلام گذارد و پس از آن، حضرت تا روز کشته شدن از درد پا گله نکرد . (23) این روایت، گوشه ای دیگر از محبت پیامبر صلی الله علیه و آله را به علی علیه السلام آشکار می سازد; این محبت تنها جنبه شخصی و خانوادگی نداشت، بلکه از این رو بود که او فردی نمونه و با فضیلت بود و خدا او را دوست داشت .

فضایل علی علیه السلام از دوران هجرت تا رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله

1- پیمان برادری میان پیامبر صلی الله علیه و آله و علی علیه السلام:

یکی از افتخارات ویژه حضرت علیه السلام، انتخاب وی از سوی پیامبر صلی الله علیه و آله، علی به عنوان برادر خویش در جریان مؤاخات (پیمان برادری) پس از هجرت به مدینه است . ابن هشام ضمن ذکر رخداد مؤاخات میان مهاجر و انصار، از قول ابن اسحاق، خبر عقد برادری میان پیامبر و علی علیه السلام را آورده است . (24) در مورد این شان علی علیه السلام، در تاریخ طبری و به تبع آن ابن اثیر، روایتی ذکر نشده و آنها این امر مهم را مسکوت گذاشته اند .

2- علی علیه السلام در مقام دامادی پیامبر صلی الله علیه و آله:

در تاریخ یعقوبی آمده است: وقتی علی بن ابی طالب، فاطمه علیها السلام دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله را به سوی مدینه آورد، هنوز با او ازدواج نکرده بود و دو ماه پس از هجرت، رسول خدا فاطمه علیها السلام را به او تزویج کرد . (25)

مسلم است که حضرت فاطمه علیها السلام خواستگاران بسیاری داشت ابوبکر و عمر نیز چون خواست خود را با پیامبر صلی الله علیه و آله در میان نهادند، رسول خدا گفت که منتظر قضاء الهی است . (26) هنگامی که حضرت علی علیه السلام فاطمه را از پیامبر صلی الله علیه و آله خواستگاری کرد، رسول خدا پذیرفت و چون عده ای لب به اعتراض گشودند، فرمود: «ما انا زوجته و لکن الله زوجه » ، من فاطمه را به علی تزویج نکردم، بلکه خدا او را تزویج کرد . (27)

مساله ازدواج فاطمه علیها السلام با علی علیه السلام امری مهم است; به طوری که وقت عاص بن وائل سهمی، به طعنه، پیامبر صلی الله علیه و آله را ابتر و منقطع از نسل خواند، خداوند سوره کوثر را در شان و مرتبت فاطمه زهرا علیها السلام نازل کرد; ابن اسحاق این مطلب را بدون ذکر نام فاطمه علیها السلام آورده است (28); بنابراین جای تعجب است که چرا مورخانی چون ابن هشام، طبری و ابن اثیر - که به بسیاری از جزئیات زندگانی پیامبر صلی الله علیه و آله پرداخته اند این مطلب را مسکوت گذاشته اند؟ !

3- حضور علی علیه السلام در جنگهای عصر رسول صلی الله علیه و آله:

براساس شواهد و مدارک تاریخی، حضرت علی علیه السلام در غزوات و سریه های صدر اسلام، نقش مؤثر و سرنوشت سازی داشته است . با بررسی اجمالی جنگها در عصر رسول اکرم صلی الله علیه و آله، 26 غزوه رخ داد و 35 تا 48 سریه و ماموریت جنگی و شناسایی انجام گرفت (29). به نقل اکثر مورخان اعم از شیعه و سنی، علی علیه السلام در همه غزوات جز «تبوک » شرکت داشت (30) ، و به عنوان دومین شخصیت نظامی پس از رسول صلی الله علیه و آله ایفای نقش کرده است .

در این قسمت ، به بررسی نقش تاریخ حضرت علی علیه السلام در جنگهای صدر اسلام، از دیدگاه ابن هشام، طبری و ابن اثیر می پردازیم .

1- 3- جنگ بدر:

در جنگهای صدر اسلام، پرچمدار، نقش مهم و خطیری داشت و پرچمدار بودن از فضایل اصحاب به شمار می آمد . در جنگهای عصر رسول صلی الله علیه و آله ، علی علیه السلام به خاطر شجاعت خود، معمولا پرچمدار سپاه اسلام بود . برخی از راویان سعی کرده اند این فضیلت را نادیده بگیرند . ابن اسحاق درباره پرچم سپاه اسلام در جنگ بدر می نویسد: دو پرچم سیاه در جلوی سپاهیان رسول خدا صلی الله علیه و آله بود; یکی با نام «عقاب » در دست علی (31) و دیگری در دست یکی از انصار (32). ابن اسحاق همچنین کشته شدن ولیدبن عتبه را در جنگ تن به تن با حضرت علی علیه السلام ذکر کرده، (33) سپس فهرست جنگجویان قریش را که در جنگ بدر به دست علی علیه السلام کشته شدند ، آورده است . (34) وی این مطلب را نیز آورده که علی علیه السلام با زبیر، سعد وقاص و عده ای دیگر برای گرفتن خبر از حرکت قریشیان به سوی مدینه ، سر چاه بدر رفتند و دو نفر را دستگیر کردند .(35) این امر حاکی از آن است که حضرت علی علیه السلام به دستور پیامبر صلی الله علیه و آله ، مسؤول کسب اطلاعات از مواضع دشمن بوده است .

طبری نیز درباره نقش حضرت علی علیه السلام در جنگ بدر، به همان مواردی که ابن هشام از ابن اسحاق، درباره پرچمداری، کشتن ولید و مساله خبرگیری از حرکت دشمن و رفتن به سر چاه بدر آورده، اشاره کرده است . (36) اما ابن اثیر، در این مورد مطلبی را ذکر نکرده است .

2- 3- جنگ احد:

ابن هشام روایت کاملی را در مورد حضور حضرت علی علیه السلام در جنگ احد ذکر کرده و آورده است: وقتی جنگ در احد شدت گرفت، پیامبر صلی الله علیه و آله زیر پرچم انصار نشست و برای علی بن ابی طالب پیغام فرستاد که پرچم را پیش ببرد . در این هنگام ابو سعد بن ابی طلحه که پرچمدار مشرکان بود، علی علیه السلام را به مبارزه طلبید . آن دو به نبرد پرداختند و اندکی بعد، ابی طلحه با ضربه علی مجروح شدحضرت برای کشتن به او نزدیک نشد; وقتی علت را پرسیدند، فرمود: عورتش را برهنه کرد، لذا از وی گذشتم و دانستم که خدا او را خواهد کشت . (37) همچنین آورده که رسول خدا صلی الله علیه و آله در احد، در حفره ای که دشمن کنده بود، افتاد . علی علیه السلام اورا یاری کرد ودستش را گرفت ; «فاخذ علی بن ابی طالب بید رسول الله » (38). در پایان جنگ احد نیز پیامبر صلی الله علیه و آله، علی علیه السلام را برای آگاهی از جهت حرکت لشکر قریش و مقاصد آنها فرستاد که علی علیه السلام فرمود: من در پی آنها رفتم و دیدم که قصد مکه را دارند . (39) ابن هشام می نویسد: برخی از آگاهان به من خبر دادند که ابن ابی نجیح گفت: روز احد منادی ندا می داد: «لا سیف الا ذوالفقار و لا فتی الا علی » (40)

طبری نیز جریان نبرد تن به تن حضرت علی علیه السلام با پرچمدار مشرکان ابو طلحه - را آورده (41) و از حملات مکرر حضرت علی علیه السلام در صحنه جنگ احد می نویسد و اینکه جبرئیل گفت: ای پیامبر خدا! از خود گذشتگی این است و پیامبر گفت: او از من است و من از اویم . جبرئیل گفت: من نیز از شمایم . گوید در این وقت بانگی برآمد که شمشیری جز ذوالفقار و جوانمردی جز علی نیست . (42)

طبری آورده: وقت مصعب بن عمیر در جنگ احد کشته شد، پیامبر پرچم را به دست علی علیه السلام داد; (43) و در جریان زخمی شدن پیامبرو شایعه کشته شدن ایشان، ازجمله همراهان وی که پیامبر را به سمت دره احد بردند تا ازدست دشمنان قریش مصون ماند، علی بن ابی طالب بود . (44) او همچنین فرمان پیامبر صلی الله علیه و آله را، در خبرگیری از حرکت دشمنان، توسط علی علیه السلام روایت کرده است . (45)

ابن اثیر در تاریخ کامل، ماجرای چگونگی حضور علی علیه السلام در جنگ احد، دلاوری وی در کشتار مشرکان قریش، ندای جبرئیل در تقدیر شجاعت علی علیه السلام در حین جنگ ، پرچمداری علی علیه السلام پس از مصعب بن عمیر در احد، رسیدگی به پیامبر صلی الله علیه و آله در جریان زخمی شدن و وظیفه تعقیب دشمنان و گزارش دادن از حرکت آن لشکر به سمت مکه را بطور کامل و شبیه آنچه که طبری آورده، روایت کرده است . (46)

3- 3- غزوه بنی نضیر:

در السیرة النبویه، ابن اسحاق خبر حرکت رسول خدا به سوی بنی نضیر را آورده و افزوده است که همراهان ایشان از صحابه، ابوبکر، عمر و علی علیه السلام بودند . (47) او از پرچمداری علی علیه السلام در این جنگ مطلبی نیاورده است; اما طبری و ابن اثیر روایت کرده اند که پیامبر وقتی می خواست برای جنگ به سوی بنی نضیر برود، عبدالله بن ام مکتوم را به جانشینی خویش در مدینه گذاشت و پرچم را به دست علی بن ابی طالب داد . (48)

4- 3- جنگ خندق (احزاب):

ابن هشام، روایت ابن اسحاق در عبور کردن عمر وبن عبدود از گوشه خندق و مبارزه طلبی او را آورده که در پاسخ به او، حضرت علی علیه السلام اعلام آمادگی کرد و در این نبرد، عبدود - جنگاور مشهور عرب - به دست علی علیه السلام کشته شد . سپس چهار بیت شعر منسوب به علی بن ابی طالب را آورده و افزوده است که بیشتر آشنایان شعر، در نسبت دادن این اشعار به علی علیه السلام تردید کرده اند . (49)

طبری و به تاسی از او، ابن اثیر نیز روایت حضور مؤثر علی در جنگ خندق و ماجرای مبارزه طلبی عبدود و نبرد تن به تن آن دو را بطور کامل آورده اند که سرانجام در این مبارزه، عبدود به دست علی علیه السلام کشته شد . (50)

از آنجا که جنگ خندق (احزاب)، از جمله جنگهای مهم و طراحی شده از سوی جمعی از مشرکان علیه مسلمانان مدینه بود و طولانی و فرسایشی شدن آن برای هر دو گروه - کفار و مسلمانان - ملال آور شده بود; حضور علی علیه السلام و رشادتهای وی در کشتن سران جنگجوی مشرکان، بخصوص عبدود، تاثیر بسزایی در تقویت روحیه مسلمانان داشت و سرآغازی برای کشتار سایر مشرکان و درنتیجه شکست و بازگشت آنان به سوی مکه شد . به همین دلیل این ضربه سرنوشت ساز علی علیه السلام در جنگ خندق، برتر از عبادت جن و انس شهرت یافت، که از جمله فضیلتهای منتسب به علی بن ابی طالب است . خداوند در سوره احزاب، به برخی از رویدادهای جنگ و نیز روحیات مسلمانان و مشرکان اشاره کرده است .

5- 3- غزوه بنی قریظه:

در مورد حضور علی علیه السلام در غزوه بنی قریظه، یک روایت از ابن اسحاق آورده شده که گفت: رسول خدا، علی بن ابی طالب را با پرچم خود به سوی بنی قریظه فرستاد . علی علیه السلام تا نزدیک قلعه دشمن رفت و سخن زشتی از آنان درباره پیامبر صلی الله علیه و آله شنید; بازگشت و وقتی به رسول خدا رسید گفت: هرگز نباید از این خبیثان درگذری! رسول خدا فرمود: چرا، آیا درباره من چیز بدی از آنها شنیدی؟ گفت: آریحضرت فرمود: اگر مرا می دیدند، چیزی نمی گفتند . (51) در روایت دیگری ابن هشام می نویسد: برخی از موثقان اهل علم برایم نقل کردند که علی بین ابی طالب، درحالی که مسلمانان، قلعه بنی قریظه را در حصار داشتند، فریاد می زد: «یا کتیبة الایمان » ، آنگاه خود با زبیر قدم پیش نهاد و گفت: به خدا سوگند یا مانند حمزه ربت شهادت می چشم یا قلعه شان را می گشایم . پس بنی قریظه گفتند: ای محمد، ما حکمیت سعدبن معاذ را می پذیریم . (52)

6- 3-