و در سایه بازى به کودک درس بیاموزد. خلاقیت و تفکر را در او بوجود آورد،
نه آنکه صرفاً کودک را هیجانزده نموده و فقط موجبات خنده و شادى او را فراهم
آورد.
توجه به این اصل مهم تا حد زیادى نوع بازىها را مشخص مىنماید که متأسفانه کمتر
به این مقوله در بازى با کودکان توجه مىشود.
فراوان خود را تخلیه مىکنند.
«طفل چه تنها و چه در میان جمع، دائما در جست و خیز، دویدن، خندیدن، گریستن، حرف
زدن، ادا درآوردن، ساختن و ویران کردن است. از این و آن در همه مسائل تقلید مىکند
و براین اساس حواس خود را مهارت مىبخشد. به توانایىها و نقاط ضعف خود پى مىبرد،
از اسرار جهان و پدیدهها سر درمىآورد و موضع خود را در برابر امور و جریانات
مشخص مىکند.»(13)
«بازى کودک نشانه سلامت روانى اوست. امروزه ثابت شده کودکانى که به اندازه و به
درستى بازى نمىکنند. از رشد ذهنى بهره کمى دارند و در بزرگى منزوى مىگردند.»(14)
جایگاه پدر در بازى کودک
پدر از دو طریق عمده مىتواند در مسیر بازى، مدیریت تربیتى خود را اعمال نموده و
به نحوى مطلوب و مطابق با ویژگىهاى کودک، او را در مسیر هدایت سوق دهد. این دو
طریق عبارتند از:
1. ایجاد زمینه و فضاى مناسب براى بازى و تهیه اسباببازىهاى مفید.
2. بازى با کودک و دخالت مستقیم در بازى.
پدر موظف است فضاى سالمى را جهت بازى کودک فراهم نماید و به ایشان فرصت و مجال
بازى بدهد. این فضاى مناسب در اغلب خانوادهها، همان محیط خانه است اما در برخى
خانوادهها که به دلیل کوچکى خانه و یا وجود فرد بیمار و ... امکان بازى کودکان در
منزل نیست و مجبورند براى بازى به کوچه و یا پارک مراجعه کنند، این وظیفه پدر است
که از سلامت محل اطمینان یافته و جاى مناسب را براى بازى کودکان فراهم نماید. نه
اینکه به بهانه نبودن جاى مناسب دائماً مزاحم بازى کودکان شده و ایشان را مضطرب
سازند. گاهى دیده مىشود که برخى از والدین از روى خودخواهى و یا تفکر نادرستى که
از تربیت دارند، مزاحم بازى کودکان مىشوند. یا آنکه به بازى اطفال بها نمىدهند و
حتى بعضاً بازى را عملى بیهوده و یا نوعى بدرفتارى و اهانت به خود دانسته و دائماً
با ملامت و عکسالعملهاى منفى بازى اطفال را خراب مىکنند. و به شدت موجب نفرت و
ناراحتى و حتى ایجاد حس انتقامجویى در کودکان مىشوند:
«هرگاه بخواهیم از دیدگاه ارزشهاى رایج جامعه بزرگسالان و عدم توجه به شرایط روحى
خاص کودک، فعالیتهایى را
پیامبر اکرم(ص) که الگوى انسانیت بود، با وجود مشغولیتهاى فراوان
و مسئولیتهاى سنگین، گاهى اوقات با کودکان همبازى مىشدند و آنقدر از این طریق
به آنان محبت مىنمودند که همواره محبوب کودکان بودند.
ابن ابىنجیح مىگوید: «امام حسن و امام حسین(ع) بر پشت پیامبر سوار مىشدند
و حل حل مىگفتند و پیامبر اکرم(ص) مىفرمودند: نیکو شترى است شتر شما.»
که تحت عنوان بازى از کودک سر مىزند، سرکوب نماییم، کودک به شیطنت و خرابکارى،
دروغگویى و غیره متوسل مىشود که این اعمال خود طرد بیشترى را از جانب والدین باعث
مىشود و این عامل به عقیده هورناى، زمینه را براى پیدایش اضطراب اساسى فراهم
مىکند»(15)
در روایتى از امام صادق(ع) آمده است که: بگذار فرزندت تا هفت سال بازى کند.(16)
همچنین پدر موظف است با تهیه اسباببازىهاى مناسب و بىخطر، طفل را جهت بازى بهتر
و شادابتر یارى نماید. در این خصوص بهتر است که نوع وسایل بازى به گونهاى باشد
که کودک با تلاش و فعالیت خود از آنها لذت ببرد تا هم انرژى بیشترى صرف بازى کند و
هم از فکر و خلاقیت و ابتکار استفاده نماید. براى یک پسر بچه داشتن کامیونى که بر
آن بارى حمل کند و سپس حمل آن را خالى نماید بسیار لذتبخشتر است از یک ماشین
کوکى که خودش حرکت کند و بایستد و او فقط نظارهگر باشد. تهیه این گونه وسایل
آسانتر و ارزانتر نیز هست.
چنانچه کودکان تحت تأثیر تبلیغات سوء قرار نگیرند و سلیقه بزرگترها هم به آنها
تحمیل نشود، خود به این گونه وسایل بازى روى مىآورند: «موریس دبس» مربى معروف
فرانسوى مىگوید:
«غالباً ما بزرگسالان وقتى مىبینیم که کودک عروسک بىریخت یا اسب چوبى رنگرفته و
کهنه را مىپسندد، به نظرمان عجیب و نامفهوم مىآید. اما باید این کار کودک براى
ما درسى باشد. اسباببازىهاى گرانبها و پر زرق و برق، تنها خودستایى و خودنمایى
کسى را ارضاء مىکند که آنها را به کودک هدیه کرده است.»(17)
«باید توجه داشت که با تهیه وسایل غیرضرورى و گرانقیمت که معمولاً اطفال دیگر از
آن بىبهرهاند، روحیه اشرافى و رفاهزده در کودک ایجاد نشود تهیه وسایل گرانبها
که غالباً از کشورهاى صنعتى و به قیمتهاى گزاف وارد مىشوند، نتیجهاى جز پر کردن
جیب سرمایهداران خارجى و تضعیف اقتصاد ملى خودمان را به دنبال ندارد.»(18)
بازى با کودک و دخالت مستقیم در بازى: حضور مستقیم پدر در بازى کودک، مسئله مهمى
در تربیت محسوب مىشود. بازى با کودک براى پدر راهگشاى مسیر تربیت بوده و قواعد
سخت تربیتى در کلاس بازى براى مربى و متربى آسان و ممکن خواهد شد.
علاقه زیاد کودک به بازى موجب علاقمندى او به همبازى نیز خواهد شد. هرکسى به راحتى
مىتواند از طریق بازى، دل ساده و پاک کودک را به دست آورده و با محبوبیتى که کسب
مىکند بر روح و روان وى تأثیر بگذارد. پدر در امر تربیت علاوه بر نیازى که به این
محبوبیت دارد، به شناختى هم که از طريق بازى نسبت به کودک به دست مىآورد نيازمند
است در حقیقت: «بازى وسیلهاى است براى کشف دنیاى پنهان کودک و شناخت دنیاى وجودى
او. چه بسیارند خوىها و رفتارها، حب و بغضها، کین و مهرها که در کودک پنهانند و
مربى را به شناخت آن دسترسى نیست مگر آنگاه که او را به بازى وادارد و یا بازى او
را با خود و دیگران مشاهده کند ... در سایه این کشفهاست که مىتوان، در پى اصلاحش
کوشید و عوارض و نابسامانىها را در او اصلاح کرد و یا جنبههاى مثبت او را تقویت
نمود. حتى در اصلاح و درمان نابسامانىهاى کودک یکى از راهها و شیوهها، شیوه
بازى درمانى است که در سایه آن مىتوان بسیارى از اختلالات را از بین برد.»(19)
همچنین پدر مىبایست در ضمن بازى، هدف تربیتى خویش را مدنظر داشته و در سایه بازى
به کودک درس بیاموزد. خلاقیت و تفکر را در او بوجود آورد، نه آنکه صرفاً کودک را
هیجانزده نموده و فقط موجبات خنده و شادى او را فراهم آورد. توجه به این اصل مهم
تا حد زیادى نوع بازىها را مشخص مىنماید که متأسفانه کمتر به این مقوله در بازى
با کودکان توجه مىشود.
در بازى کودک با پدر تفاوتهاى آشکارى نسبت به بازى کودک و مادر و حتى همسالان
دیده مىشود. بازى کودک و پدر، معمولاً داراى هیجان، تحرک و فعالیت و شور بیشترى
بوده و از دیگر بازىها متمایز است. لذا ذکر این نکته لازم به نظر مىرسد که:
هرچند قوام بازى به ایجاد شادى و نشاط براى کودک است،
اما ممکن است پدر ناخواسته از طریق بازىهاى جنجالى و هیجانزا موجبات ضعف اعصاب و
بدخوابى کودک را فراهم کند.
در حین بازى توجه به سن کودک، توانایىها و ظرفیت و افکار کودکانه ضرورى است. شرکت
دادن کودکان در بازىهاى سخت، ترسناک و یا بازىهاى ویژه افراد بزرگتر، موجب قویتر
شدن و یا رشد عقلانى سریعتر کودک نمىشود بلکه ممکن است طفل را دچار تضاد و
اختلال کند.
براى هر پدرى با هر میزان از اطلاعات و فرهنگ، بازى کردن با کودک بهتر از ترک بازى
است. گاهى تصور نادرست از مردانگى، بىحوصلگى و کسالت و یا خستگى و درگیرى بیش از
حد در مسائل کارى، پدر را از بازى با کودک باز مىدارد و موجب ایجاد شکاف عاطفى
بین پدر و کودک مىگردد.
پیامبر اکرم(ص) که الگوى انسانیت بود، با وجود مشغولیتهاى فراوان و مسئولیتهاى
سنگین، گاهى اوقات با کودکان همبازى مىشدند و آنقدر از این طریق به آنان محبت
مىنمودند که همواره محبوب کودکان بودند. ابن ابىنجیح مىگوید: «امام حسن و امام
حسین(ع) بر پشت پیامبر سوار مىشدند و حل حل مىگفتند و پیامبر اکرم(ص)
مىفرمودند: نیکو شترى است شتر شما.»(20)
آن حضرت از اشکال مختلف بازى با کودکان ابائى نداشتند و آن را مخالف شأن خود
نمىدانستند و خطاب به اصحاب نیز مىفرمودند: «هرکس کودکى دارد باید با او کودکانه
رفتار نماید.»(21)